ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خاطرات تلخ یک دختر داغ دیده:
.
.
.
.
.
ﺗﻮ فیس بوک ﺑﻪ ﻳﻪ ﭘﺴﺮﻩ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﯿﺎﯼ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻳﻡ؟ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ، ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﭼﺮﺍ؟ ﮔﻔﺖ ﭼﻮﻥ ﻣﺘأﻫﻠﻢ !!! ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﻛﻲ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﺮﺩﻱ؟! ﮔﻔﺖ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ! ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﺑﭽﻢ ﺩﺍﺭﻱ؟
ﮔﻔﺖ : ﺁﺭﻩ ﺩﻭﺗﺎ ﺩﺍﺭﻡ ! ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺍﻳﻨﺎﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﮕﻔﺘﻲ؟ ﮔﻔﺖ : ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺩﺕ ﻫﻤﺸﻮ ﻣﻴﺪﻭﻧﺴﺘﻲ !! ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﻳﻨﻲ ﭼﻲ؟ ! ﮔﻔﺖ : ﺍﺑﻠﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﯾﯿﺘﻢ .....! ﻣﺎﻣﺎﻧﺖ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﻴﺎﻡ ﺑﺒﻴﻨﻢ ﺗﻮ فیس بوک ﭼﻪ غلطی میکنی!!!
.
حالا که فهمیدم دنبال شوهر میگردی به کارت برس فقط حواست باشه گولت نزنن
هر چی اختراع میشه برای راحتی خانم هاست:
لباسشویی!
ظرفشویی!
اتو!
همزن!
آبمیوه گیر!
سبزی خورد کن!
جاروبرقی!
و خیلی چیزای دیگه...!
ولی برای راحتی مردا فقط یه پیژامه درست شده که آدم روش نمیشه باهاش تا دم در بره!
تازه مهمون هم که میاد باید عین برق و باد عوضش کنی!!
یا کشش در میره ...
یا خشتکش پاره میشه..
خانم خونه هم هر موقع میخواد توالت رو تمیز کنه پیژامه آقاشون رو میپوشه لباس خودش کثیف نشه
دو تا خانم تو محل کارشون داشتند با هم صحبت می کردند ...
اولی :
دیشب، شب خیلی خوبی برای من بود. تو چه طور؟
دومی :
مال من که فاجعه بود. شوهرم وقتی رسید خونه ظرف سه دقیقه شام خورد و بعد از دو دقیقه رفت تو رخت خواب و خوابش برد. به تو چه جوری گذشت ؟
اولی :
خیلی شاعرانه و جالب بود. شوهرم وقتی رسید خونه گفت که تا من یه دوش می گیرم تو هم لباساتو عوض کن بریم بیرون شام. شام رو که خوردیم تا خونه پیاده برگشتیم و وقتی رسیدم منزل شوهرم خونه رو با روشن کردن شمع رویایی کرد.
حالا گفت وگوی همسران این دو زن :
شوهر اولی :
دیروزت چه طوری گذشت ؟
شوهر دومی :
عالی بود. وقتی رسیدم خونه شام روی میز آشپزخونه آماده بود. شام رو خوردم و بعدش رفتم خوابیدم. داستان تو چه جوری بود ؟
شوهر اولی :
رسیدم خونه شام نداشتیم، برق رو قطع کرده بودند چون صورت حسابشو پرداخت نکرده بودم بنابراین مجبور شدیم بریم بیرون شام بخوریم. شام هم بیش از اندازه گرون تموم شد و مجبور شدیم تا خونه پیاده برگردیم. وقتی رسیدم خونه یادم افتاد که برق نداریم و مجبور شدم چند تا شمع روشن کنم
جوکهای فوق خنده وبلاگ اس ام اس و خنده
دختره بم گفت برنامه ی وایبرو از
کجا گیر بیارم?
.
.
.
.
.
.
.
بش گفتم برو از برنامه بازار بگیر
نصب کن.
از میدون پونزده خرداد زنگ زده میگه:
من بازارم...
کدوم مغازه برم!
ﭘﺴﺮﺧﺎﻟﻪ ﻡ ﮐﻼﺱ ﭼﻬﺎﺭﻣﻪ ﺗﻮ ﺗﺎﻧﮕﻮ ﺳﻪ ﺗﺎ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ! ﻣﻦ ﻫﻤﺴﻦ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩﻡ
ﻇﻬﺮﺍ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻮ ﺍﺯ ﺑﺮﻕ ﻣﻴﮑﺸﯿﺪﻡ ﺳﻤﻨﺪﻭﻥ
ﺍﺯ ﺗﻮﺵ ﻧﻴﺎﺩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺑﺨﻮﺭﺗﻢ
.شوهر همسایمون گل فروشه
وقتی میاد خونه بلند بلند زنشو صدا میکنه
مینای من
نرگس من
مریم من ....
به شوهرم گفتم یاد بگیر
همسایه زنشو چه قشنگ صدا میکنه
از اون ببعد شوهرم وقتی وارد خونه میشه
صدام میکنه
سوهان روح من
مته مغز من
چکش اعصاب من ..
آخه شوهر من ابزار فروشه
ادامه مطلب ...
داستان زیر ایده ی اولیه مسابقات پیامکی همراه اول و ایرانسل می باشد.
جٓک ﺍﺯ ﻳﮏ ﻣﺰﺭﻋﻪﺩﺍﺭ ﺩﺭ ﺗﮑﺰﺍﺱ ﻳﮏ ﺍﻻﻍ ﺑﻪ ﻗﻴﻤﺖ
100 ﺩﻻﺭ خرید و ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺰﺭﻋﻪﺩﺍﺭ ﺍﻻﻍ ﺭﺍ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺑﺪﻫﺪ.
ﺍﻣﺎ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻣﺰﺭﻋﻪﺩﺍﺭ ﺳﺮﺍﻍ جک ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: « ﻣﺘﺄﺳﻔﻢ ﺟﻮﻭﻥ,
ﺧﺒﺮ ﺑﺪﻱ ﺑﺮﺍﺕ ﺩﺍﺭﻡ. ﺍﻻﻏﻪ ﻣﺮﺩ!»
ﺟﻚ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : « ﺍﻳﺮﺍﺩﻱ ﻧﺪﺍﺭﻩ . ﻫﻤﻮﻥ ﭘﻮﻟﻢ ﺭﻭ ﭘﺲ ﺑﺪﻩ. »
ﻣﺰﺭﻋﻪﺩﺍﺭ ﮔﻔﺖ : «ﻧﻤﻲﺷﻪ . ﺁﺧﻪ ﻫﻤﻪ ﭘﻮﻝ ﺭﻭ ﺧﺮﺝ ﮐﺮﺩﻡ»
ﺟﻚ ﮔﻔﺖ: «ﺑﺎﺷﻪ. ﭘﺲ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻬﻢ ﺑﺪﻩ.»
ﻣﺰﺭﻋﻪﺩﺍﺭ ﮔﻔﺖ: «ﻣﻲﺧﻮﺍﻱ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﭼﻲ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻲ؟»
ﺟﻚ ﮔﻔﺖ: «ﻣﻲﺧﻮﺍﻡ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﮐﻨﻢ.»
ﻣﺰﺭﻋﻪﺩﺍﺭ ﮔﻔﺖ: «مگر ﻤیشه ﻳﻪ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ
ﮔﺬﺍﺷﺖ!»
ﺟﻚ ﮔﻔﺖ: « ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﮐﻪ ﻣیشه. ﺣﺎﻻ ﺑﺒﻴﻦ. ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﮐﺴﻲ
ﻧﻤﻲﮔﻢ ﮐﻪ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ.»
ﻳﮏ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﻣﺰﺭﻋﻪﺩﺍﺭ ﺟﻚ ﺭﻭ ﺩﻳﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ: «ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺍﻻﻍ
ﻣﺮﺩﻩ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ؟»
ﺟﻚ ﮔﻔﺖ: «به ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﮔﺬﺍﺷﺘﻤﺶ و اعلام کردم فقط با
پرداخت 2$ در قرعه کشی شرکت کنید و به قید قرعه صاحب یک الاغ شوید . به 500 نفر
500ﺑﻠﻴﺖ 2 ﺩﻻﺭﻱ ﻓﺮﻭﺧﺘﻢ
ﻭ 998 ﺩﻻﺭ ﺳﻮﺩ ﮐﺮﺩﻡ.»
ﻣﺰﺭﻋﻪﺩﺍﺭ ﭘﺮﺳﻴﺪ: «ﻫﻴﭻ ﮐﺲ ﻫﻢ ﺷﮑﺎﻳﺘﻲ ﻧﮑﺮﺩ؟»
ﺟﻚ ﮔﻔﺖ: «ﻓﻘﻂ ﻫﻤﻮﻧﻲ ﮐﻪ ﺍﻻﻍ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﻣﻦ ﻫﻢ2$ ﺩﻻﺭﺵ ﺭﻭ ﭘﺲ
ﺩﺍﺩﻡ.
و این شد که همراه اول و ایرانسل
جریان پیامک های شرکت در مسابقات و ... راه انداخت
دیالوگ های خنده دار کلاه قرمزی 93
برای خرید کارتون کلاه قرمزی 93 روی عکس زیر کلیک کنید!!!
کلاه قرمزی: آقای مرجی،شما میدونستی عباس آقا غیر از شهین خانوم یه زن دیگه هم داره؟
مجری: زندگی مردم به ما چه ربطی داره!؟
کلاه قرمزی: بله منم دیدم به ما مربوط نمیشه رفتم به یکی گفتم که بهش مربوط میشد
مجری: کی؟
کلاه قرمزی: شهین خانوم!
مجری: بچه مگه تو فضولی!؟ اگه زندگیشون خراب بشه میتونی خودتو ببخشی!؟
کلاه قرمزی: مگه من مثل شمام که پدر مارو درمیاری تا ببخشیمون!؟ سه سوت خودمو میبخشم تازه به خودم جایزه هم میدم!
مجری: اصلاٌ کی به تو گفته عباس آقا یه زن دیگه داره؟
کلاه قرمزی: امروز کله ی عباس آقا رو دیدم،دوتا فرق داشت...میگن هرکی سرش دوتا فرق داشته باشه دوتا زن میگیره
مجری: بچه این حرفا همش الکیه!
کلاه قرمزی: اتفاقاٌ خودم هم شک کرده بودم،اگه اینجوری بود که شما با اون فرقی که رو کله ت داری باید حرمسرا راه مینداختی!
---------------------------------
ادامه مطلب ...بیایید افکارمان را درست کنیم!!!
یه دانش آموز اول دبستانی از خانم معلمش پرسید میشه من به کلاس بالاتر برم
معلم گفت چرا
دانش آموز :چون من احساس میکنم بیشتر از حد و اندازه این کلاس میفهمم
خانم معلم اون رو پیش آقای مدیر مدرسه میبره تا بعد از تست دربارش تصمیم بگیره
مدیر ازش ایطوری سوال کرد
سه ضربدر چهار
دانش آموز : دوازده
مدیر :شش ضربدر شش
داش آموز: سی و شش
مدیر: پایتخت ژاپن
دانش آموز:توکیو
و مدیر همینطور تا نیم ساعت ازش سوال پرسید و دانش آموز همه سوالات رو جواب داد
اینجا خانم معلم اجازه خواست خودش چنتا سوال بپرسه
معلم: اون چیه که گاو چهارتاش رو داره من فقط دوتا؟
)مدیر با تعجب به خانم معلم نگاه کرد(
دانش آموز: پا خانم معلم
خانم معلم:آفرین درسته حالا بگو تو چی توی شلوارت داری که من ندارم؟
)مدیر از خجالت سرخ شد(
داش آموز:جیب
معلم: کجا زنها موهای فر دارن؟
)مدیر دهنش باز موند(
داش آموز: توی آفریقا
معلم: اون چیه که شله و توی دست زنا خشک میشه
مدیر دیگه داشت قلبش از کار میافتاد که داش آموز گفت: لاک خانم معلم
معلم: زن و مرد وسط پاشون چی دارن؟
دیگه مدیر قدرت حرف زدن نداشت که دانش آموز جواب داد: زانو
معلم: اون چیه که زن متاهل بزرگتر از زن مجرد داره؟
)مدیر خشکش زد(
دانش آموز:تخت
معلم:کدوم قسمت از بدنم بیشترین رطوبت رو داره؟
دیگه مدیر تحمل نکرد و از جاش بلند شد که دانش آموز گفت زبان
مدیر گفت خدا لعنت کنه این فکر کثیفم رو
پسرم تو باید بری داشگاه و من باید برم بجات بشینم اول دبستان
.حالا انصافا کدومتون جوابهای پسره قبل از جواب مدیر اومد به ذهنتون؟
"بیاید افکارمون رو پاک کنیم"
ادامه مطلب ...